دنیای اقتصاد : براساس جدیدترین آمار منتشرشده از سوی سازمان جهانی خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) که بر پایه آمار سال ۲۰۲۰ تهیه شده ایران یکی از بزرگترین تولیدکنندگان محصولات کشاورزی در جهان است و رتبه ۳ تا ۱۹ در تولید ۲۰ محصول مهم کشاورزی را به خود اختصاص داده است. همچنین طبق گزارش منتشر شده از مرکز آمار ایران در خصوص وضعیت کشاورزی در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ ایران ۱۵.۷ میلیون هکتار اراضی زراعی دارد که ۱۱.۶ میلیون هکتار آن زیر کشت محصولات سالانه و ۴.۱ میلیون هکتار آیش (رها کردن زمین به منظور بازیابی و ذخیره مواد آلی) بوده است. در این میان به گفته کارشناسان حوزه کشاورزی اگرچه ایران به دلیل تنوع اقلیمی و خاک حاصلخیز، ظرفیتهای فراوانی برای تولید محصولات کشاورزی، دامپروری و آبزیان دارد، اما چنانکه باید و شاید در این حوزه شاهد رشد قابلتوجهی نبوده است. به باور این کارشناسان بررسیها نشان میدهد که عمده موانع توسعه کشاورزی مشتمل بر عوامل اقتصادی، اجتماعی، زیرساختی، سرمایهای، سازمانی و مدیریتی، فنی و آب است.
کارشناسان حوزه کشاورزی در تفسیر دلایل خود میگویند عوامل زیرساختی شامل دسترسی نداشتن به ادوات و ماشینآلات کشاورزی، نبود امکانات لازم برای توسعه فعالیتهای دامداری و برخوردار نبودن از شبکه جادهای مناسب و دوری از جاده اصلی، عوامل اقتصادی- مدیریتی شامل عدمتوانایی تامین و خرید به موقع نهادهها بهخصوص کود و سم، عدمهمکاری بانک کشاورزی و اعطای تسهیلات بانکی ناکافی و هزینههای زیاد سیستمهای آبیاری تحت فشار و عوامل طبیعی شامل کمبود منابع آبی، پراکندگی قطعات اراضی آنها و مناسب نبودن شرایط جوی است.
اما در این بین مدیرعامل شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی به عنوان فعال کارشناس ارشد این حوزه معتقد است کشاورزی در واقع مسائل و مشکلات زیادی دارد و روی هم رفته خروجی آن در حد معقولی است. اما عوامل اقلیمی تاثیر زیادی روی آن دارند. اگر یک سال پرباران و مرطوب باشد، محصول خوبی میگیریم و سالی که خشک باشد دچار تنش و کاهش محصول میشویم.
به گفته عبدعلی ناصری مسائل سهل و ممتنعی وجود دارد که باید اصلاح شود تا بخش کشاورزی در مسیر رشد قرار گیرد. مساله مهم، کمبود آب بوده و کشور علاوه بر خشکسالی با کاهش سطح سفرههای آب زیرزمینی نیز مواجه است. در شرایطی که سوخت و برق ارزان است، افراد به راحتی یک پمپ آب خریداری کرده و منابع آبی را به تاراج میبرند و تبعات آن در بیآبی، کاهش منابع زیرزمینی و فرونشست زمین بروز میکند.
این فعال صنعت کشاورزی قیمتگذاری دستوری در بخش کشاورزی را به عنوان یکی دیگر از چالشهای فعالان این بخش برشمرد و گفت: آنچه به عنوان قیمتگذاری دستوری شاهدیم به مانعی در برابر توسعه بخش کشاورزی و البته سایر بخشها تبدیل شده است. در واقع قیمتها، بخش کشاورزی را از جذابیت خالی کرده و سرمایهگذاری در این بخش با کاهش چشمگیری مواجه شده است. به تعبیر دیگر، افراد نخبه و خبره و سرمایههای بزرگ به جز برخی استثنائات، وارد این بخش نمیشوند.
مدیرعامل شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی همچنین گفت: دانش در بخش کشاورزی ضعیف بوده و همچنین خرد شدن زمینها، عارضه بسیار بزرگ دیگری است که مانع خودکفایی میشود. بنابراین تا زمانی که این مسائل اساسی برطرف نشود، نمیتوان به رونق این بخش امید چندانی داشت. برای پیگیری وضعیت کشاورزی عبدعلی ناصری مدیرعامل شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی پاسخگوی سوالات ما بوده است.
کشور ما در تنشهای آبی بالایی قرار دارد برای این وضعیت چه باید کرد؟
در حال حاضر کشور از نظر اقتصادی شرایط ناپایدار و غیرقابل تحملی را بر دوش میکشد و این موضوع اقتصاد کشاورز را از لحاظ درآمدی و سوددهی مختل کرده است. در این بین بیآبی، مشکل عظیمی است که همه کشور را فرا گرفته و حتی برنجکاران استان گیلان را که در منطقه پربارانی هستند هم درگیر کرده و به تناوب دچار تنشهای پرآبی یا کمآبی میشوند.
باید در نظر داشت بحران آب در ایران سلسله چالشها و مشکلات ناشی از کمبود آب و استفاده نادرست از منابع آب در کشور ایران است. کمبود آب میتواند نتیجه دو مکانیزم متفاوت باشد: کمبود آب فیزیکی (مطلق) و کمبود آب اقتصادی. منظور از کمبود آب فیزیکی نبود منابع کافی آب طبیعی برای تامین تقاضای یک منطقه است، و کمبود آب اقتصادی نتیجه مدیریت ضعیف منابع آب کافی موجود است. نگرانیهای اصلی ایران در مورد بحران آب شامل: تغییرپذیری اقلیمی زیاد، توزیع نامناسب آب و اولویتبندی توسعه اقتصادی است. این موضوع باعث شده بیشتر ساکنان کشور در سالهای پرباران اقتصاد مطلوبتر داشته باشند و سالی که باران خوبی ندارد وضع اقتصاد کشاورزان دچار اختلال میشود. از این رو وجود یک برنامه جامع که بتواند در همه شرایط کشاورزان را حمایت کند لازم و ضروری است.
در این خصوص باید رویکرد جدی برای کشاورزی منطبق با اکولوژی منطقه داشته باشیم. ما باید یکسری الگوها را تغییر دهیم، زمینهای زیر کشت را تغییر بدهیم و الگوی کشت را به سمت محصولاتی ببریم که مصرف آب کمتری دارد، آبیاری را که باعث بهرهوری بالا میشود محاسبه کنیم. به هر حال زمانی که کشاورزان متوجه خشکسالی شوند از روز اول مرحله داشت محصول را طوری پیش میبرند که به کل ظرفیت آسیب نرسانند. دقیقا این شرکت این معضل را به خوبی رفع کرده است چرا که در دوران خشکسالی نیشکر را به شیوهای مدیریتشده آبیاری کردهایم تا آب بیشتری از ما نخواهد. در واقع سعی کردهایم با استفاده از سیستم آبیاری قطرهای زیرسطحی این کار انجام شود و گیاه را به مصرف آب کمتری عادت دادهایم. البته اقداماتی در بخش بازچرخانی زهآب داشتهایم بنابراین با این اقدامات گرچه کیفیت نیشکر را کاهش دادهایم، اما اقتصاد آن را از بین نبردهایم.
یکی از راهکارهایی که برخی از کارشناسان حوزه کشاورزی برای عبور از بحران آبی عنوان میکنند توجه به مقوله کشت فراسرزمینی است. نگاه شما به این موضوع چیست؟
بنده به شخصه اعتقادی به کشت فراسرزمینی ندارم چرا که هر کشوری بر اساس محیط خود فعالیت کشاورزی را انجام میدهد. به طور مثال نیشکری که در کوبا تولید میشود با نیشکری که در خوزستان تولید میشود تفاوت ماهوی و شکلی دارد. این دو حتی از نظر آفات، بیماریها و شرایط اقلیمی و محیطزیست با هم فرق میکنند. اما برای رفع این مشکلات باید تدابیر جدی اندیشیده شود؛ به طور مثال برای توسعه نیشکر از لحاظ کشاورزی فعالیتهایی داشتهایم که حتی در خشکترین سال هم به یک سطح محصول معقول رسیدیم و در نهایت اگرچه تولید کاهش پیدا کرد، اما در مقابل خشکسالیهای متوالی، شرکت را به معرض شکنندگی نرساندیم. به هر روی امروز با وجود دو سرمایه عظیم زمین و نیروی انسانی، کشاورزی ایران نتوانسته موجب پایداری صرفه اقتصادی در این بخش شود و کشت فراسرزمینی در کشورهای دیگر بهخصوص در کشورهایی با داشتن مسافت بسیار طولانی نمیتواند در این زمینه تحولی ایجاد کند. بنابراین معتقد هستم دولت به جای تمرکز بر ایدههای نامعقول به داد کشاورزی درونمرزی خود برسد، چرا که با آموزش کشاورزان، واردات فناوریهای روز دنیا در خصوص روشهای آبیاری و واردات ماشینآلات پیشرفته و مواد اولیه باکیفیت میتوانیم در این بخش رشد قابلتوجهی داشته باشیم. در ضمن نباید فراموش شود به علت کشاورزی سنتی بخشی از زمینهای کشاورزی با حداقل ظرفیت فعالیت دارند که اگر سرمایهگذاری در این بخشها انجام شود بیشتر از کشت فراسرزمینی مفید خواهد بود. و فراموش نکنیم کسانی هم که وارد کشت فراسرزمینی شدهاند متاسفانه برنامههایشان با شکست مواجه شده است.
یکی از مشکلات اساسی در کشاورزی مربوط به قیمتگذاری دستوری است. نگاه شما به این موضوع چیست؟
رقابتپذیری مهمترین شرط تولید پایدار است و بنده همواره تفکر اقتصاد آزاد را دارم چرا که ما در دنیا باید بتوانیم محصولی تولید کنیم که رقابتپذیر باشد. که اگر طالبی در کشور نداشت، بتوانیم آن را صادر کنیم و ضرر و زیانی متوجه کشاورزان نشود.
نباید فراموش شود قیمتگذاری تضمینی یا تعزیراتی یا دستوری در جهان سالهاست جای خود را به «قیمتگذاری حمایتی» داده است. به این معنی که دامنهای حمایتی گذاشته میشود و در آن به کشاورز کمک میشود تا فعالیت کشت تداوم داشته باشد. بنابراین باید مسوولان پاسخ دهند چرا به کشاورز ایرانی اجحاف کرده و محصولات را ارزانتر وارد بازار میکنیم؟ آیا وقتی دولت قیمتی را برای محصولات تولیدی تعیین میکند در حوزه نرخ نهادههای تولید مانند کود، سم، تراکتور و… هم همین عملکرد را دارد و این نهادهها با قیمت پایین در اختیار بهرهبردار قرار میگیرد؟ به هر حال باید این محصولات به همان قیمتی که در بازار جهانی مطرح است، عرضه شود. به این ترتیب کشورهای دیگر نیز اگر مشاهده کنند که محصول خارجی قیمتی پایینتر از محصول داخلی دارد تعرفهای را روی محصول گذاشته و با قیمت داخلی آنجا یکسان میکنند بنابراین ضرورت دارد واردات برای واردکننده بهگونهای اعمال شود که حمایت از تولید داخلی را رها کرده و سراغ محصول خارجی برود.
به عنوان نمونه شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی اجازه دارد ۳٠درصد تولید داخلی خود را از خارج وارد کند. چرا که نیاز کشور به شکر حدود 2.2 میلیون تن است. کل تولید شکر داخل بین 1.5 تا 1.6 تن در سال است. پس رقمی مابین ۵٠٠ تا ۷٠٠هزار تن شکر باید از خارج وارد شود. در این بین اگر واردات شکر دست تولیدکنندهها باشد، بیش از حد و کمتر از نیاز وارد نمیکنند و بازار را دچار اخلال نمیکنند. البته این نوع واردات نیز تا جایی پاسخگو است که دولت نرخ واردات را به قیمت 28500 ارائه کند. اگر بخواهد آن را با ارز 42000 تومان به تولیدکننده اعمال کند قیمت شکر بالای 40هزار تومان میشود.
این شرکت شکر خام وارد و آن را تصفیه میکند. در حال حاضر امکان تصفیه ۸٠٠هزار تن در سال را داریم و تولیدمان بین ۶٠٠ تا ۷٠٠هزار تن است. یعنی ظرفیت خالی داریم که بتوانیم شکر خارجی را وارد و تصفیه کنیم. بنباراین نیاز است برای بهبود قیمت این محصول اجازه واردات بیشتر به تولیدکننده داده شود تا بتوانیم با تکمیل ظرفیت محصول نهایی را با قیمت مناسبتر به شهروندان عرضه کنیم. هیچ کشاورزی تمایل ندارد محصول کمتر از ظرفیت زمین خود تولید کند پس باید شرایطی فراهم شود که بیشترین بهرهبرداری از امکانات و منابع انسانی کشاورزان به وجود آید.
برخی از کارشناسان حوزه کشاورزی بر لزوم تغییرات اساسی سطح کشاورزی سنتی ایران و ورود به کشاورزی هوشمند و روباتیک اصرار دارند. نگاه شما به این موضوع چیست؟
دانش و فناوری کشاورزی در ایران در چند دهه گذشته تقریبا ثابت بوده است و تغییر معناداری را، چه در شیوههای عملیات کشاورزی، چه در شیوههای کاشت و برداشت و چه آبیاری شاهد نبودهایم، در حالی که دانش کشاورزی در جهان درچند دهه گذشته به شدت تغییر یافته و انواع ماشینهای برداشت و کاشت و شیوههای آبیاری و نگهداری به کار گرفته میشود. بخش کشاورزی در ایران همیشه به عنوان موتور محرکه کشور محسوب میشده است. با توجه به اینکه ایران کشوری صنعتی نیست در نتیجه کشاورزی اقتصادمحور، بهترین راه برونرفت از مشکلات فعلی و تولید ثروت است. نباید فراموش شود کیفیت غذایی که میخوریم مستقیما با روشهای کشت در ارتباط است و برای بهبود این وضعیت، باید کشاورزی مدرن را جایگزین آن کرد. توسعه کشاورزی مدرن نهتنها باعث بهبود کیفیت غذای مصرفی میشود، بلکه راهکاری برای درمان وضعیت زیستبوم ایران است. جایگزین کردن روشهای کشت سنتی با کشاورزی مدرن و تغییر تفکر کشاورزان از اهمیت بالایی برخوردار است و به یک تلاش جمعی نیاز دارد. کشاورزی مدرن میتواند وضعیت امنیت غذایی و محیطزیست ایران را تغییر دهد. در کشور ما ایران نیز کشاورزی مدرن و فاصلهگیری از کشاورزی سنتی بیش از گذشته اهمیت پیدا کرده است. محدودیت منابع آب و خاک و کمبود میزان اراضی قابل کشت، ضرورت حرکت به سمت مدرنیزاسیون را در کشور بیشتر کرده است. این تغییرات در کنار تغییر نگرش دولتمردان و سیاستگذاران به صنعت کشاورزی میتواند سبب شکوفایی این صنعت در ایران شود و پایداری تولید را در کنار امنیت غذایی این مرز و بوم بهرغم مشکلات بسیار زیستمحیطی، اقلیمی و سیاسی به ارمغان آورد.
نگاه شما به کشاورزی سنتی چیست؟ و جایگاه ماشینآلات مدرن و آموزش در این بخش را چگونه ارزیابی میکنید؟
هنوز هم کشاورزی سنتی حرف اول را در کشور میزند و صنایع و ماشینآلات پیشرفته نتوانستهاند به این بخش ورود کامل پیدا کنند. معضلی که امروز علاوه بر افزایش شمار مهندسان کشاورزی بیکار در کشور، منجر به هدررفت شدید منابع آبی و کاهش تولیدات شده است. این در حالی است که اگر مسوولان با چارهاندیشی سرمایهگذاران را به سمت صنعتی شدن فعالیتهای کشاورزی جذب کنند، علاوه بر کاهش هدررفت منابع آبی، برای بخش زیادی از جوانان جویای کار هم اشتغالزایی میکنند. هماکنون هدررفت منابع آبی، کاهش کیفیت تولیدات کشاورزی و بیکاری مهندسان کشاورزی سه ضلع اصلی بیتوجهی مسوولان نسبت به ضرورت بهرهمندی از تجهیزات کشاورزی نوین است. چرا که در نبود چنین امکاناتی کشاورزان به ناچار باید از همان شیوههای سنتی بهره ببرند و جایی برای اعمال نظر مهندسان کشاورزی باقی نمیماند.
برخی از مزایای استفاده از ماشینآلات کشاورزی شامل افزایش بهرهوری، کاهش نیاز به نیروی انسانی، بهبود کیفیت محصولات و حفظ محیطزیست است. به هر حال وضعیت تجهیزات و ماشینآلات کنونی کشاورزی مطلوب نیست و باید وزارت جهاد کشاورزی به طور جدی برای رفع این چالش گامهای میانمدت و بلندمدت بردارد.
در حال حاضر ما دستگاههایی داریم که 20 سال قبل وارد شده و هنوز هم با آن کیفیت سابق کار میکنند. اگرچه برای آماده به کار نگه داشتن این ماشینآلات هر سال آنها را تعمیر و نگهداری کرده و قطعات در شرف خراب شدن را تعویض میکنیم تا برای فصل زراعی آتی به اصطلاح، عملیاتی و آماده به کار باشد. اما همچنان با قدرت کار میکنند. اگر ماشینآلات از پایه مطلوب باشد، میتواند چند سال عمر کند. ولی این موضوع را باید خاطرنشان کنم در شرایط تحریم هستیم و این شرایط ما را با مشکلات مدیریتی مواجه میکند. به هر روی اگر بخواهیم کیفی کار کنیم، ممکن است نتوانیم قطعه موردنیازمان را تامین کنیم یا مجبور باشیم با قیمت بالایی تهیه کنیم و بازار تحمل این قبیل قیمتهای بالا را ندارد. بنباراین سعی کردهایم از این شرایط عبور کنیم و ۸۵درصد ماشینآلات موردنیاز را خودمان تهیه میکنیم.
مهمترین وظیفه دولت در قبال کشاورزان چیست؟
مهمترین وظیفه دولت در حال حاضر، سرمایهگذاری روی بخش کشاورزی و سایر فعالیتهای زنجیره و زیرمجموعه آن است. بهبود و بهینهسازی روند تولید در کشاورزی، حملونقل و لجستیک، کاهش بوروکراسیهای اداری برای تسریع فعالیتهای صادراتی، تزریق منابع مالی مناسب، ورود تکنولوژی به لایههای بخش کشاورزی و در نهایت برنامهریزی صحیح دولتی برای توسعه فعالیتهای کشاورزی در تمامی نقاط ایران، از نیازهای جدی امروز این بخش است.
برای سوال پایانی نگاه شما به زمینداری خرد چیست؟ آیا موافق آن هستید؟
اگر میخواهیم محصول خوبی را تولید کنیم، باید زمینها را یکپارچهسازی کنیم و در قطعات کوچک به کشاورزها ارائه کنیم. یکپارچهسازی اراضی کشاورزی به معنای یکپارچهسازی یا هماهنگی کلیه فعالیتهای کشاورزی اعم از آمادهسازی زمین، تهیه بذر، کود، سم، ماشینآلات کشاورزی و نگهداری و استفاده صحیح از آنها، مدیریت صحیح مزرعه و بازاریابی محصولات کشاورزی است، به نحوی که بتوان ضمن بالا بردن توان تولید، نوع کشت و محصولات را مطابق با نیازهای جامعه هدایت کرد. اما این یکپارچهسازی باید به صورت زمینهای خرد و خودمالکی تحت نظارت یک مدیریت واحد باشد.
یعنی بر اساس این طرح مدیریت واحد در مزرعه وجود دارد، ولی واحدهای زراعی آن کوچک باشد که رسیدگی کشاورز در زمین کوچک بیشتر اتفاق بیفتد. در بحث طراحی و مسائل فنی اگر میخواهیم طرحی را یکپارچهسازی کنیم، باید حداقل مالکیتها را به دست آوریم. در آبادان و خرمشهر ۷٠درصد مالکیتها زیر ۳ هکتار است. هرچه قطعه زراعی کوچکتر باشد تمرکز و دقت کشاورز بیشتر میشود و محصول بیشتری تولید میکند. پیشنهاد نهایی بنده این است که باید یکپارچهسازی صورت گیرد و قطعات بهاندازه مالکیتها بین افراد تقسیم شود.